یک گروه ۳۰۰ نفره از رزمندگان قم در تاریخ ۸/۱/۱۳۶۱به فرماندهی سردار شهید «محمد بنیادی» عازم جبهههای جنوب شد و به پادگان دو کوهه رفتند؛ ولی به علت ازدحام نیرو به اهواز منتقل و پس از چند روز جابجایی در پایگاه هوایی «امیدیه» مستقر شدند. غذا و پتو به اندازه کافی وجود نداشت؛ به طوری که در ابتدا به هر نفر یک قرص نان و به هر ۵ نفر یک پتو تعلق گرفت. نیروهای اعزامی تا تاریخ ۲۵/۱/۱۳۶۱ در برنامههای آموزشی و ورزشی هر روز شرکت کردند و پس از آن به تیپ ۷ ولیعصر(عج) دزفول مأمور شدند. در آنجا آمادگی نیروها در قالب برنامههای آموزشی و ورزشی ادامه یافت تا این که در تاریخ ۴/۲/۱۳۶۱ با یک گردان از نیروهای لشکر ۲۱ حمزه ادغام شدند. گردان ادغامی «اباذر» نام گرفت و تحت فرماندهی شهید محمد بنیادی به سه راهی «شادگان» منتقل و در منطقه تجمع نیروهای شرکت کننده برای عملیاتی بزرگ و سرنوشتساز مستقر شد و برنامههای آموزشی و راهپیمایی شبانه خود را ادامه داد. رزمندگان گردان اباذر در روز نهم اردیبهشت به منظور شرکت در عملیات بیتالمقدس سوار بر کامیون به ساحل شرقی رود کارون رفتند و خود را با قایق به ساحل غربی رساندند. نیروها پس از ادای فریضه مغرب و عشا، قرایت دعا و مناجات، دریافت جیره غذایی و مهمات جنگی و استماع سخنان فرمانده گردان حرکت خود را به سوی دشمن آغاز کردند. فاصله تا خط اصلی دشمن زیاد بود و گردانهای خطشکن مجبور بودند این فاصله ۱۷ـ ۱۸کیلومتری را از بین خاکریزها و نیروهای گشتی و میدان مین دشمن، پیاده طی کنند. هنگام روشن شدن گلولههای منور، نیروها مجبور بودند روی زمین دراز بکشند. لذا بعضی از آنها از شدت خستگی خوابشان میبرد و در تاریکی شب از گردان عقب میماندند. این وضعیت تا نزدیک صبح ادامه داشت و بعضی از نیروها متوجه شدند که بلدچی راه را گم کرده است. به دنبال اعتراض و سر و صدایی که ایجاد شد، نیروهای عراقی متوجه آنان شده و افراد را زیر آتش خود گرفتند. درگیری از همین جا شروع شد. نیروها از روبرو و پشت سر مورد هدف قرار میگرفتند. اما با روشن شدن هوا تا حدودی به موقعیت خود و دشمن پی بردند. در این وضعیت یگانهای زرهی و خودرویی دشمن از بین نیروهای گردان عبور میکردند تا به نیروهای خود ملحق شوند. برادران رزمنده نیز به گمان این که نیروهای عبورکننده از یگان زرهی ارتش بوده و برای پشتیبانی نیروها آمدهاند، برایشان دست تکان میدادند. اما عدهای دیگر از رزمندگان متوجه شده و آنها را مورد اصابت قرار دادند. بر اثر این درگیریها تعدادی از ادوات زرهی دشمن منهدم و عدهای از افرادشان کشته و دهها نفر نیز اسیر شدند.
راهپیمایی و رزم به طرف جاده اهواز خرمشهر که خط اصلی دشمن و هدف گردان بود، ادامه داشت تا این که نیروها به نزدیکی جاده رسیدند؛ ولی به دلیل کشیده شدن درگیری به روز و نرسیدن بعضی از نیروهای دیگر در سمت چپ و راست، مجبور شدند به عقب برگشته و پشت خاکریزی که حدوداً در دو کیلومتری جاده قرار داشت، پدافند کنند. با رسیدن نیروهای سمت چپ و راست و تصرف جاده، پاتک سنگین ارتش عراق در صبح و عصر همان روز اول با مقاومت دلیرانه رزمندگان سرکوب شد. گردان اباذر نیز پس از مختصری استراحت و بازسازی مجدد، صبح روز بعد بدون درگیری بر روی جاده مستقر شد. پاتکهای نیروهای عراقی با فرا رسیدن روز دوم عملیات ادامه یافت. حجم آتش نیروهای عراقی به قدری زیاد بود که منطقه را تبدیل به جهنم کرده بود. این جنگ و گریزها ادامه یافت و رزمندگان اسلام ضمن دفع پاتکهای دشمن، مراحل بعدی عملیات را ادامه دادند. اوج درگیریهای گردان اباذر در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس بود که با تصرف قسمتی از جاده شلمچه به خرمشهر و قطع ارتباط نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر با عقبه خود در شلمچه اتفاق افتاد. عراقیها دیوانهوار از همه طرف نیروهای گردان اباذر را مورد هجوم خود قرار دادند. رزمندگان گردان در حالی که در محاصره میدان مین و تانکها و تیربارهای دشمن بودند، با نشان دادن مقاومت جانانه از خود و تقدیم دهها شهید و مجروح به همراه دیگر رزمندگان اسلام موجبات شکست دشمن و آزادسازی خرمشهر را فراهم کردند.
-
1 قافله نور ۱۷۰
-
2 دیوارنوشت معروف – جئنا لنبقی
-
3 فتح خرمشهر در بیانات مقام معظم رهبری
-
4 برگی از حماسه فتح خرمشهر
-
5 لباس شهادت
-
6 خاطرات محافظ امام خمینی (ره) – حاج حسین مرتاضی
-
7 دلنوشته هایی برای مدافعان حریم انقلاب اسلامی
-
8 یعنی هنوز لیاقت شهادت ندارم؟! (خاطراتی از شهدای ارتش استان قم)
-
9 حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی؛ استاد حوزه و دانشگاه و از فرماندهان و دارندۀ نشان فتح در دوران دفاع مقدس
-
10 ای همرزم فاطمیون…
-
11 نقش نیروهای قمی در فتح خرمشهر