خلبان شهید نصرت الله آقایی (۲۷/۱۰/۱۳۵۹)
سرهنگ خلبان شهید «نصرتالله آقایی»، فرزند عبادالله، در روز پنجم فروردین سال۱۳۲۷در ساوه به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را تا پایه چهارم در ساوه گذراند. پس از آن به همراه خانواده به شهر مقدس قم مهاجرت نمود. در قم، تحصیلات خود را با موفقیت ادامه داد و در سال ۱۳۴۵ موفق به اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان «شیخ صدوق» شد. سال بعد، جهت ادامه تحصیل به تهران رفت و به عنوان «همافر» در نیروی هوایی مشغول کار و تحصیل گردید.
در سال۱۳۴۶در آزمون دانشکده افسری شرکت نمود و پس از قبولی به دانشکده افسری رفت و سه سال بعد به عنوان خلبان فارغالتحصیل شد و به نیروی هوایی پیوست.
او پرواز را تجربه کرد و پس از آن به آموزش خلبانی پرداخت. در همین زمان بود که برای فراگیری دورههای تکمیلی خلبانی، به آمریکا اعزام شد. با توانایی و استعدادی که از خون نشان داد، موفق به کسب دو مدرک عالی از آمریکا و فرانسه شد. پس از بازگشت به وطن در تهران ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهای «آرش» و «آناهیتا» میباشد.
در سال۱۳۴۲، زمانی که محصل و نوجوان بود، با شخصیت و نهضت امام خمینی(ره) آشنا شد و زمانی که در دانشکده افسری به تحصیل مشغول بود، با مبارزان سیاسی ارتباط فعالی داشت. در جلسات سخنرانی دکتر شریعتی شرکت میکرد و کتابهای شهید مطهری را مطالعه مینمود. علاقهی خاصی به نهج البلاغه داشت و با این زمینه فکری و روحی به صحنه مبارزات علنی علیه رژیم حاکم وارد شد. برادرش میگوید: «او وقتی از تهران به قم میآمد، با لباس مبدل در تظاهرات شرکت میکرد و هیچ ترسی از دستگیری نداشت».
در سال ۱۳۵۹، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به دلیل شغل حساس خود ـ خلبان جنگنده ـ به صحنه نبرد رفت و با کمکرسانی به خط مقدم جبهه و نقاط درگیری و حمل مجروحان به پشت جبهه خدمت میکرد. او انجام هر مأموریتی را وظیفه و تعهد خویش به اسلام و ایران میدانست و معتقد بود که اسلام حقی برتر و بیشتر بر ذمه همگان دارد و هر فرد مسلمان متعهد و مکلف بر ادای دین خود نسبت اسلام است. علیوار زیستن وعلی وار بودن، علی وار مردن را سر لوحه کارخود قرار داده بود و در نهایت نیز به هدف که مقام رفیع شهادت بود، نائل آمد.
برادرش میگوید: «نصرتالله تازه از مأموریت برگشته بود که به او خبر دادند، یک پرواز مهم داریم؛ ولی خلبان آن هنوز نیامده در صورتی که میتوانید پرواز را انجام دهید، اعلام آمادگی کنید. او هم با وجود خستگی از مأموریت قبلی، بیدرنگ میپذیرد و راهی مأموریت جدید میشود. قبل از پرواز، خلبانی که از ابتدا قرار بوده این پرواز را انجام دهد، خودش را میرساند و از نصرتالله میخواهد که برگردد؛ ولی او قبول نمیکند و میگوید: حالا که تا اینجا آمادهام، دیگر برنمیگردم».
سرانجام در روز هفدهم دی ماه سال ۱۳۵۹ به بندر ماهشهر پرواز و مهماتی را که قرار بود به آنجا برساند، تخلیه کرد. در راه بازگشت به تهران، از فرودگاه کرمانشاه طی تماسی برای حمل مجروحان تقاضای کمک میشود و او به طرف کرمانشاه تغییر مسیر میدهد. هنوز به فروردگاه کرمانشاه نرسیده بود که وضعیت قرمز اعلام میشود. او دوباره مسیرخود را به سمت تهران عوض میکند؛ ولی مجدد بهاش اطلاع میدهند که خطر رفع شده است و نصرتالله دوباره به سمت کرمانشاه تغییر جهت میدهد؛ امادر همین حین هواپیما دچار سانحه شده و به همراه چند تن از همکارانش به فیض شهادت نائل میآید.
-
1 قافله نور ۱۶۹
-
2 مبارزه مردم قم، مبارزه ملّت ایران را به دنبال داشت.
-
3 یادداشتی به مناسبت سالگرد حماسه آزادسازی سوسنگرد
-
4 این ها فرشته اند!
-
5 می خواهی پزشک بشوی یا بروی کربلا؟ – سرلشکر شهید مهدی زین الدین
-
6 یاوران خمینی
-
7 بیست و دومین یادواره سرلشکر شهید مهدی زین الدین و سرداران، امیران، فرماندهان و شش هزار شهید والامقام استان قم
-
8 بنزین کوپنی و دینارهای عراقی! – سردار شهید محمد بنیادی
-
9 سرهنگ خلبان شهید «نصرت الله آقایی»
-
10 برای همکلاسی ام
-
11 دیدم این بهترین کاره! همین! – سردار شهید مجید زین الدین
-
12 بوی خوش عطر- شهید غضنفر ایمانی
-
13 جایی را که همراه با زینت باشد و نامحرم ببیند، می سوزانند! – شهیده فاطمه دولتی
-
14 وصایای شهدا درباره امام حسین (ع)