نخستین گلزار مکتوب شهدا

برگی از حماسه فتح خرمشهر

شهیدی که پس از شهادت خبر از فتوحات رزمندگان اسلام می‌‌داد

شهید «عبدالمهدی ایزدی» شهیدی بزرگوار از عملیات بیت‌‌المقدس است که پس از شهادت، در عالم رؤیا از فتوحات رزمندگان اسلام به مادرش خبر می‌‌داد. گنجینه دفاع مقدس آکنده از مرواریدهای درخشانی است که هر چه زمان می‌‌گذرد، قدر و قیمت بیشتری می‌‌یابند. حماسه فتح خرمشهر در سال ۶۱، حماسه‌‌ای فراموش نشدنی در تاریخ پرافتخار دفاع مقدس است. شهید عبدالمهدی ایزدی، از شهدای عملیات بیت‌‌المقدس و آزادسازی خرمشهر است. وی متولد سال ۱۳۴۱ در نجف اشرف بود و خانواده وی در سال ۱۳۵۱ به عنوان معاودین(افرادی که دارای شناسنامه ایرانی بودند)، از طرف رژیم بعث عراق، از آن کشور رانده شده و به ایران مهاجرت کردند. علاوه بر عبدالمهدی، شهید «علی ایزدی» نیز دیگر شهید منسوب به این فامیل در دوران دفاع مقدس می‌‌باشد. »استاد حسن بنّا هستی!؟» این جمله‌‌ای بود که حضرت امام(ره) خطاب به پدر شهید عبدالمهدی ایزدی فرمودند؛ به گفته عباس ایزدی، برادر شهید، پس از پیروزی انقلاب هنگامی که امام راحل(ره) برای مدتی در قم حضور داشتند، یک شب به منزل یکی از علمای قم تشریف می‌‌برند، پدر شهید ایزدی که از بنّاهای بیوت مراجع در قم و نجف بوده و در برخی کشورهای اسلامی نیز به ساخت و تعمیر مساجد و امامزاده‌‌ها و … همت می‌‌گمارده است، با اشتیاق تمام همراه فرزندش خود را به امام(ره) می‌‌رساند و امام(ره) تا او را می‌‌بینند، نگاهی همراه با تبسم به وی می‌‌کنند و این جمله سرشار از محبت را به این پدر بزرگوار می‌‌فرمایند. مرحوم استاد حسن بنّا از طرف هیئات مذهبی به جبهه می‌‌رفت و با خلق نیکو، روی گشاده و شوخ طبعی‌‌اش، به رزمندگان اسلام روحیه می‌‌داد؛ خبر شهادت عبدالمهدی را نیز که شنید، همچون کوهی مقاوم و استوار بود. برادر شهید عبدالمهدی درباره خصوصیات این شهید بزرگوار چنین می‌‌گوید: »اهل هنر خوشنویسی بود و این اواخر پلاکاردهایی برای شهدا می‌‌نوشت و ما از همان‌‌ها برای مراسم خودش استفاده کردیم، در هنرستان فنی قدس قم تحصیل می‌‌کرد که از طرف بسیج به جبهه اعزام شد، مأنوس با دعای توسل بود و در سن ۲۰ سالگی دقیقاً در روز آزادی خرمشهر، به شهادت رسید و در گلزار شهدای سوم خرداد قم خاکسپاری شد.» برادر شهید ایزدی می‌‌گوید: سه سال پس از شهادت عبدالمهدی، مادرم که بانوی مؤمنه‌‌ای بود، به رحمت خدا پیوست، در این مدت، ارتباط عارفانه عجیبی بین مادر و برادر شهیدم برقرار بود، مثلاً هر بار که عملیاتی در جبهه صورت می‌‌گرفت، شهید به خواب مادر می‌‌آمد و درباره آن خبر می‌‌داد و ما بعدا از رسانه‌‌ها می‌‌شنیدیم!».

نوجوان ۱۱ ساله قمی، کم سن ترین خادم راهیان نور

کم سن و سال‌‌ترین خادم اردوهای راهیان نور، ارادت خود را به شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم عامل حضورش در جمع خادمان راهیان نور بیان می‌‌کند. «علی جهانی‌‌پور»، نوجوانی ۱۱ ساله‌‌ای است که در ایام نوروز ۹۵ برای پنجمین سال متوالی در پادگان شهید زی‌‌ الدین اندیمشک حضور یافته و به همراه پدرش، در خدمت زائران اردوهای راهیان نور است؛ لباس بسیجی می‌‌پوشد و در کنار سایر خادمان در ایستگاه صلواتی و هر جا که خدمتی از دستش برآید، خدمت‌‌رسانی می‌‌کند. جهانی پور علاقه به شهدا را عامل حضورش در این وادی بابرکت می‌‌داند و می‌‌گوید: «به همه شهیدان به خصوص شهید «علی‌‌اکبر عربی» که از شهدای مدافع حرم است و به طور خانوادگی از نزدیک با او آشنا بودیم، علاقه دارم و احترام می‌‌گذارم و این انس و علاقه، به من انگیزه تلاش بیشتری می‌‌دهد». وی که دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی مدرسه شهیدان ثقفی ناحیه چهار آموزش و پرورش قم است، در مدرسه مداحی و نوحه‌‌خوانی نیز می‌‌کند و می‌‌گوید: «در نوحه‌‌خوانی به یاد شهدا هستم و امیدوارم شهدا هم مرا از دعای خود بهره‌‌مند سازند».


نظر خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگذاری